دیروز یا امروز

دیروز می گذشتم از گذر زمان امروز

چیزی ندیدم جز وحشت،درد،سیاهی،بی داد

چیزی ندیدم جز ناله و فریا د و آه

چیزی ندیدم جز گریه آن کودک مظلوم،مادر تنها،مرد غمگین

شاخه خشکیده و سرهایی بر دار

دستها سرد،پرنده خاموش،آب بی جریان،دریا بی رنگ،قلبها بی روح و پر زنیرنگ

و

امروز گذشتم از گذر زمان دیروز

و اما دیروز،ای کاش من در دیروز متولد شده بودم

چرا که چیزی ندیدم جز آرامش،مهربانی

چیزی ندیدم جز عطر یاس،محبت

سجاده ها پر از مناجات،شبها پر از آواز

حافظ و قصه های پدر بزرگ

عشقهای پاک بر سر دیوار هر باغ

دستهای عاشقی که گل می دادبی ریا،بی رنگ،بی نیرنگ

مادری که می ماند و پدری که محکم بود مثل کوه

و قلبها پر از صفا و یکرنگی

پس ای کاش من دیروز هرگز نمی گذشتم از گذر زمان امروز

ای کاش امروز و هر روز می ماندم در گذر زمان دیروز،سالهای عشق و یکرنگی

ای کاش می شد ماند در دیروز

ولی نه ، ای کاش می شد امروز را مثل دیروز کرد

و ای کاش...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد