گفت و گو

      

شیر پنجه اش را نشان داد و گفت:«این کتیبه قدرت است» مار همان لحظه از دام پوست کهنه اش خارج شد و پاسخ داد:«این کتیبه جاودانگی است»

پوست شیر کف اتاق پهن شده بودو پوست مار روی دیوار.

شکارچی پیر بر روی صندلی راحتی به گفت و گوی آن دو می خندیدو کسی در اتاق نبود.








   
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد