*وقتی 8-9 سالم بود یک سریال تلویزیونی پخش می شد به اسم «آینه».ظاهرا اولین سریال خانوادگی بعد از انقلاب بود بیننده هم زیاد داشت اون موقع که ما بچه ها همه دلخوشیمون،کلا دو ساعت برنامه کودک شبکه یک و دو در طول روز بود این برنامه را من یکی که می دیدم.تا اونجا که یادم میاد در مورد اختلافات خانوادگی بود مثلا زوجی که همیشه با هم دعوا داشتن و سر هیچ مساله ای به تفاهم نمی رسیدند تو اوج این عدم تفاهم فیلم کات می شد و صدای گوینده می اومد روی فیلم که:زندگی شیرین می شود.بعد فیلم از جایی نشون داده می شد که اختلافات شروع شده بود اما این بار با همفکری و خوش اخلاقی سعی در بر طرف کردن اون داشتند.

تا سالها این اصطلاح بین مردم رایج بود و تو موقعیت هایی که تغییر وضعیت از بد به خوب بود این جمله را می گفتند.من هم دیروز که دیدم قسمت نظرات درست شده یاد این اصطلاح افتادم که شد عنوان پست قبلیم.

** من فردا مسافرم.احتمالا تا اول مهر نمی تونم آپدیت کنم.

              
*** وقتی که برگردم دیگه از این isp  جدید اکانت نمیگیرم فقط ۲۰ دقیقه اشتراک داشتم  ساعت  دو و نیم اومدم و این متن را گذاشتم اینجا هر چی منتظر شدم دی سی نشد که نشد الان یک ساعت و نیم اضافه تو نت هستم . آخه نمیگن مردم کار و زندگی دارن فردا میخوام برم هنوز هیچ کار نکردم . اگه من دیگه ازشون اکانت گرفتم  اون هم ۱۰ ساعت  به ۱۰ ساعت که نیم ساعت آخر را همیشه آن باشم

زندگی شیرین می شود!

این چند وقته با این اوضاع بلاگ اسکای،حوصله کامنت گذاشتن برای دوستان پرشین بلاگی هم نداشتم که همین جا ازشون معذرت میخوام .دیشب چند دقیقه ای بیشتر آنلاین نبودم اما امروز ظهر که دیدم بخش نظرات درست شده،چادر چاقچور کردم رفتم چند جا کامنت گذاشتم.

**خیلی سخته هدیه گرفتن برای پدر، آخه چقدر پیرهن و عطر و کمربند.شماها چی گرفتید؟من که هنوز هیچی تا فردا وقت دارم.اگه بشه امشب میرم چشم بازار را کور کنم.

                               
                                

 


 

happy fathers day