بهار و گل هایش

*نیلوفر و یاسمین

این دوتا گلهای باغ زندگیم هستند و بالطبع دغدغه هایم.از این به بعد هر وقتی از اونا می نویسم.

************

**از سال پیش مهر ماه که روزنامه همشهری دیگه تو اینجاتوزیع نشد،همشهری خونمون حسابی پایین اومده بود.تا این که از چهار هفته پیش چشممون به جمالش روشن شد .از یکی شتیدم که این روزنامه فقط به این شهر میاد.اما تو یکی از وبلاگ ها خونده بودم که به بوشهر هم میاد.بنابر این فکر کردم که دوران تحریم همشهری برای شهر ستانها تموم شده .اما چند روز اول این هفته خبری ازش نبود . وقتی علت را از فروشنه پرسیدم .گفت تا به حال هم قاچاقی میومد.

پس هنوز تو تحریم هستیم .اما دیروز همشهری توزیع شد.کسی می دونه علت این وضعیت چیه؟

 

از نظرات شما به این نتیجه رسیدم که قالب را دوباره عوض کنم . هر چند که خودم از شب و تاریکی خوشم میومداما خوب.... گفتم هوای این کوچولو ها را هم داشته باشم ،شاید از تاریکی بترسن!
یک سوءال دارم: از نظر شما یک وبلاگ باید حاوی چه مطالبی باشه ،اگه کمی تغییر تو نوشته هام بدم و هراز گاهی از دغدغه هام بنویسم بازم اینجا سر میزنین یا همین روال را که تا حالا درنوشتن داشتم ادامه بدم؟

**مثل اینکه وبلاگ های پرشین بلاگ باز نمی شه

شنبه!

*قالب جدید چطوره؟

تا وقتی دوستای گلی مثل لطیفه خانم باشن ،آدم تنبلی مثل من همچنان سعی می کنه طراحی قالب را یاد نگیره.البته من تنبل نیستم .مثل همه سعی می کنم از «شنبه» کار جدیدی را شروع کنم،فقط نمی دونم چرا هر هفته تا به خودم میام می بینم که دو سه روز از شنبه گذشته.(امروز که شنبه نیست؟!)

**وبلاگ انگوری را از همون اوایل که می نوشت ،می خوندم و هنوز هم.جای تاسفه که با توجه به مطالب قشنگی که می نویسه مثل بعضی از وبلاگ نویسای معروف ،کم، کامنت داره.