*...هر آدمی برای خودش یک دنیاست دنیایی از تجربه ،اطلاعات.حالا این آدم هر قیافه ای داشته ،هر جا که زندگی کنه،هر اعتقادی که داشته باشه...اینها افکاری بود که تقریبا از دوازده سالگی با دیدن هر آدمی به ذهنم می رسید.از همون سن به بعد هم کلی با خودم گفتگوی ذهنی داشتم .اگر اون موقع کامپیوتر و وبلاگ وجود داشت جز جوان ترین وبلاگ نویسها بودم.همیشه یک دنیا حرف داشتم اما حیف که دیر به فکر نوشتن اونها در دفتر خاطرات افتادم .از اون دوران دو تا دفتر خاطرات دارم سالهای 69و 70.

گاهی اقات که به سراغشون میرم و چند تا از خاطره ها را می خونم باورم نمیشه که اینها را من نوشتم .از این که دامنه وسیعی از لغات فارسی را می دونستم و از دیدن رگه های طنز تو نوشته هام تعجب می کنم .پس چی شد اون همه ذوق و شوق ،آرزوهای نه چندان دور و درازم برای نویسنده شدن:قصد داشتم تا بیست وپنج سالگی حتما یک کتاب منتشر کنم...اما ...اما...

تاحالا شده دلتون برای خودتون تنگ بشه،من که شدیدا دلتنگ خودم هستم خود چهارده ساله ام. با وجودگرفتاریهای روزمره زندگی این «خود»را از خودم دور می بینم.به همین دلیل وقتی شروع به نوشتن دراین وبلاگ کردم بیشتر به خاطرات گذشته نقب میزدم .اینجا می خواستم خودم باشم،فارغ از همه مسئولیتهای زندگی .اما این دوگانگی در زندگی واقعی و مجازی داشت برام مشکل آفرین میشد که با اشاره به زندگی واقعی خواستم به خودم ثابت کنم باید در حال زندگی کرد نه گذشته .این تغییر رویه دادن کمی برام سخت بود (و هست) ودلیل کم نوشتنم تو این چند ماه اخیر همینه.می دونم اگه تو یک وبلاگ دیگه بنویسم راحت ترم اما این جا را نمی خوام از دست بدم.همیشه اولین ها برام مهم بوده .همین پایبندی به اولین ها تصمیم گیری را در خیلی از شرایط برای من با مشکل مواجه کرده.

**بعد از زلزله بم و حادثه قطار نیشابور،همشهری نوشته بود :خدا سومی اش را به خیر کند.

از اونجایی که یک ضرب المثلی هست که میگه هیچ دویی نیست که سه نشه ،امیدوارم این حادثه کربلا سومی اش باشه و تواین دوهفته باقی مونده ازسال اتفاق ناگواری برای مردم کشورمون پیش نیاد،(شاید این دعا برای خودم بود).

الان این فکر به ذهنم رسید من که ناشناس می تویسم اگه حادثه ای برام پیش بیاد دوستای وبلاگ نویسم چه طور خبر دار بشن...

خب اگه بدون اطلاع قبلی بیشتر از یک ماه خبری ازمن نشد بدونید که ...آره...

تواین دوماه دیدن عکس این همه جنازه از هموطنامون و مطلع شدن از اینکه یک گسل بزرگ تو شمال شهرمون هست به اضافه دیدن فیلمهای ترسناک(که خوره ش هستم)باعث شده که فکر کردن به مرگ هم جزئی ازافکارروزمره ام باشه.(کاش همه هر روز به مرگ فکر کنیم اون وقت بیشتر قدر هم را می دونیم)

نظرات 19 + ارسال نظر
افکار همایونی ! جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:25 ب.ظ http://hgd.persianblog.com


خوب است که پندار را باز کنیم

خوب است که دل را محرم رازکنیم

خوب است که یار گل باشیم


ساز دیگر را با هم آغاز کنیم



مرتضی جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:14 ب.ظ http://morteza.ws

مخلصیم

حميده جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 05:59 ب.ظ http://14202.persianblog.com

خدا نکنه عزيزم.....ايشالا هميشه سالم باشی...اما حتی يه دوست نزديکم نميدونه که تو وبلاگ داری؟

مسیح جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:55 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

خوب از خیلی نظرا با هم تشابه داریم

منم هیچ کس نیست که بدونه کیم و همیشه این موضوع تو فکرمه که اگه نباشم بقیه چه جوری می فهمنن که مردم یا ...

منم از یاد آوری روزگار کودکی و نوجوانی خود متعجب می شم و مدتیه که به دنبالش هستم ...

منم گاهی فکر می کنم که باید یه جور دیگه بنویسم ولی ...

...

سربلند بمونی و ایرونی

پیمان شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:55 ب.ظ http://peyman59.blogsky.com

سلام
من هم خیلی وقتها دلم برای خودم تنگ میشه. برای گذشته هام و ...
اما با خودم فکر میکنم اگر بخوام مرتب به گذشته فکر کنم آینده رو از دست خواهم داد. بیشتر سعی میکنم از تجربیات گذشته استفاده کنم برای آینده و حسرت گذشته ها رو نخورم هر چند خیلی سخته.
دیگه اینکه من هم امیدوارم این 2 هفته باقی مانده هیچ اتفاقی نیفته.
موفق باشید.

تنها صداست که میماند یکشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:46 ق.ظ http://tanhaseda.persianblog.com

سلام. یاسی در دستانم ندارم تا تقدیمت کنم. شاید لازم باشه در مورد ناشناس نوشتنت تجدید نظر کنی. نه واسه اینکه اگه یه ماه ننوشتی چیزی رو بدونیم که تو میخوای! شاید دلت نخواسته چیزی بگی...

عطر یاس یکشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:17 ب.ظ http://atreyasezamini.persianblog.com

سلامی دیگر ... از بذل توجه و عنایت شما متشکرم ... بی‌شک برای هر کسی پیش آمده است که گاهی دلش برای خودش تنگ شده باشد ... و ای کاش آنچه بر دفتر ورق خورده‌ی خاطرات ماست هیچوقت رنگ ناجور نداشته باشد و همیشه از دیدن و تورق آن لذت ببریم ... ایامتان هماره بهاری و دلتان سبز

َع دوشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:00 ب.ظ

من ...مثه اسم بلاگم....همیشه اینجوری بودم...هیچوقت دلم واسه خودم تنگ نشده که نشده...

سپهر سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:47 ق.ظ http://sepehrlp.blogsky.com/

زندگی کوه بزرگی‌ست که کاهش کردیم
زندگی تکه کاهی‌ست که کوه‌اش کردیم

موفق باشی......

میلاد جمعه 22 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:51 ب.ظ http://resalatevirani.persianblog.com

سلام..برای اولین بار که میام...فقط دو قطعه...(کاش میشد زندگی یاد آور زندان نبود)و پرنده بالا رفت ...بالا رفت ...و باز هم بالا رفت...اما تا جایی که قفس اجازه میداد...

پریا شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:30 ق.ظ http://pariya.blogsky.com

سلام بهار نازم
راستش هر موقع میام تو وبلاگت و مطالب رو میخونم حس قشنگی بهم دست میده فکر میکنم چقدر این حرفا مثل حرفای خودمه
اما بیشتر از اون به خاطر اسم قشنکته *** بهار ***
هر موقع اسمتو مینویسم یاد زندگی میافتم یاد آغاز یاد زایش یاد بارش یاد خدا میافتم یاد قدرتش که از هیچ همه چی درست میکنه
یاد مرگ اگه بیافتم بلافاصله بعدش رو هم می بینم که پایانی نداره
بهار نازم اینا حوادثی که بهش اشاره کردی شاید به پای بی مبالاتی بعضی ها نوشته بشه ولی توش خیلی پپیامها هستش
*** چشم ها را باید شستت
....
....
***
بهار عزیزم دوست دارم.

حمیده چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:28 ب.ظ http://14202.persianblog.com

سلام سال نو مبارک

پریا پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:05 ب.ظ http://pariya.blogsky.com

دوباره اومدم
این دفه واسه عرض تبریک سال نو
امیدوارم سالی بهتر از همیشه در انتظار تو و خونواده مهربونت باشه بخصوص گلهای نازت

آیدین پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:18 ب.ظ http://aidinf.blogspot.com

وبلاگ جالبی دارید
یه سری هم به من بزنید

یاس سفید پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:21 ب.ظ http://yasesefid.blogsky.com

سلام بهار خانم.
خوبی عزیزم؟
امیدوارم حالت خوب باشه.
فرا رسیدن سال نو و نوروز باستانی رو بهت تبریک میگم.
امیدوارم سالی سرشار از شادی و موفقیت در پیش داشته باشی.
به زودی باز هم شروع به نوشتن میکنم.
سر سال تحویل من رو هم دعا کن.

میکرون جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:15 ق.ظ http://micron.blogsky.com

سلام
ما از وبلاگ میکرون مزاحم می شویم وبلاگ بسیار خوب و قشنگی دارید می خواستم نظر شما در مورد تبادل لینک . لوگو . بنر . بدانیم لطفا در صورت موافقت در قسمت نظرات به ما اطلاع دهید
با تشکر مدیریت وبلاگ
بای

پیمان جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:19 ق.ظ http://peyman59.blogsky.com

سلام
سال نو مبارک.
سال خوب و خوشی را برای شما دوست عزیز آرزو می کنم.
امیدوارم همیشه و در تمامی کارهایتان پیروز و موفق باشید.

مهرانا یکشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 03:35 ق.ظ http://mehrana1382.blogsky.com

سلام. خاطرات تمام وجود ادم رو تشکیل میده و به زندگی بتر کمک میکنه.سال نو مبارک همیشه موفق باشی .

سامان یکشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:47 ب.ظ http://farangcity.blogspot.com

سلام ... سال نو مبارک ... امیدوارم سال جدید سال تحقق تمام آرزوهای قشنگت باشه و سالی باشه سرشار از شادکامی و تندرستی ... با بعضی قسمتهای مطلبت موافقم با بعضیاشم مخالف ... درسته که همیشه ماها در احاطه مرگ هستیم ولی وقتی فکر کردن و فکر نکردن بهش تغییری در شرایط آدم ایجاد نمیکنه بهتره فکرشو نکنی ... آدما بالاخره یه روز باک زنگیشون خالی میشن و اونموقعه که دیگه به سلامتی بله ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد