ای داد،

تند باد،

طوفان و سیل و صاعقه هر سوی ره گشاد.

دیگر به اعتماد که باید بود؟

دیوار اعتماد فرو ربخت.

وکسوت بلند تمنّا،

بر قامت بلند توکوتاهتر نمود.

پایان آشنایی،

آغاز رنج تفرقه ای سخت دردناک

هر سوی سیل

سنگین و سهمناک

من از کدام نقطه

آغاز می کنم

طوفان و سیل و صاعقه،

اینک دریچه را

من با کدام جراَت

سوی ستاره سحری باز می کنم؟

(حمید مصدّق)