دوستی شاخه گلی است مثل نیلوفر و یاس

با یک تست خودشناسی چطورید؟

اول یک قلم و کاغذ بردارید یک درخت بکشید هر طورکه می خواهید بعد به این آدرس مراجعه کنید تا در باره خود چیزهای جدید کشف کنید!

درخت من شبیه اولی از سمت چپ هست.(شماها:چه خرافاتی شدی از دیروز تا حالا) (من:این چیزا نمک زندگیه)



اولین عکس واقعی از پری دریایی



***

آغاز عضویت پذیری بلاگ اسکای

 

*****

هیچ چیز بهتر از هم نشینی با یک دوست نیست .مدتی هست خسته و بی حوصله ام .دلیلش را امروز متوجه شدم خیلی وقته که با دوستی هم صحبت نشدم درست از او ل مرداد که دو ماه مسافرت بود و بعد هم گرفتارمدرسه بچه ها و کلاسهای دیگه شون شدیم تو این مدت هم چند بار تلفنی صحبت کردبم به هم دیر زنگ می زنیم تا به همدیگه ثابت کنیم هنوز بهت احتیاج ندارم. این که سر زدن به یک دوست برای وقتی هست که بهش احتیاج داریم قانون نانوشته ایست بین ما که اول بار او اجرا کرد .به هر حال من هم برای خودم غرور دارم.دو تا ادم مغرور .اون مغرورتر از من و من مغرورتر از او. اگه بتونم خودم را راضی کنم تا غرورم را زیر پا بذارم امروز بهش سر میزنم...اگه بتونم....

یکی از وبلاگ ها در مورد مرگ خلخالی،چند تا عکس گذاشته بود با عنوان«گهی پشت به زین و گهی ...» که به نظرم عنوان بی ربطی اومد چون این شخص را که اعدام نکردند بلکه در رختخواب دارفانی را وداع نمودند،علیرغم نظرش که بهترین مرگ را در میدان جنگ می دونست.

به هر حال نظرش هر چه بود و هر چه کرد مرگ به سراغش اومد .شتریه که در خونه همه می خوابه و مرگش ربطی به زین! و این جور حرفا نداره که بعضی ها خیلی احساساتی شدند.

حالا که صحبت از مرگ شد : بد نیست سری به این سایت بزنید تا از زمان (زبونم لال... کیبوردم بشکنه الهی!)وفاتتون باخبربشین.تاریخ مرگ من15 جولای سال 2053 هست!!

نمی دونستم که نفرینم اینقدر زود می گیره .کیبرد من قاط زده متن بالا را اومدم اصلاح کنم اما به جای فاصله بین کلمات همه را پاک کرد .دوباره تایپ کردم ... یرای همین یادم رفت دیگه چی می خواستم بنویسم.حالا شما بخونید خسته هستم و سر درد دارم و حوصله تایپ ندارم.

جایزه

وقتی که سال قمری یازده روز از سال شمسی کمتره،در عجبم که چرا امسال ماه رمضان سی روز بود سالهای قبل بیست و نه و گاهی بیست و هشت روز هم بود. اما سه شنبه شب که گوینده خبر تلویزیون با خوشحالی تمام گفت که دولت مدارس را روز پنج شنبه تعطیل اعلام کرده. حکمت سی روزه بودن ماه رمضان امسال را فهمیدم:خواستند عیش مردم با سه روز تعطیلی پشت سر هم تکمیل بشه.حالا به خاطر همین کمی تا قسمتی حالم گرفته س .چون بابایی اونقدر گرفتاری داشت که نتونستیم برای مسافرت برنامه ریزی کنیم.

نیلوفر امسال به سن تکلیف رسیده و روزه هایش را کامل گرفت به همین دلیل این سخت ترین ماه رمضان برای من بود البته خودش به خاطر بنیه بدنی خوبی که داره مشکلی نداشت اما من که اصلا مقید به خوردن سحری نبودم به خاطر ش بیدار می شدم و چون بدخواب هستم اجبارا بیدار می موندم کل خواب من تو این ماه در شبانه روز سه چهار ساعت بود و این باعث کسلی و بی حوصلگی من تو این مدت شده بود

بدتر از اون هم یاسمین تنهایی نهار نمی خورد .دیروز خوشحالیم از عید برای این بود که زندگی روال عادیش را از سر می گیره.... هرچند که بعد از مدتی اون هم تکراری و خسته کننده می شه.

دو ماه پیش یک عروسک باربی خریده بودم تا در اواین فرصت به نیلوفر هدیه بدم.از طرفی درماه رمضان بهش قول داده بودم که به مناسبت اینکه اولین بار روزه هایش را کامل گرفته براش جایزه ای بگیرم .دیروز منتظر هدیه ش بود من هم یاد اون عروسک افتادم .اما هنوز اقدامی نکردم برای این که تو این فکرم عروسک باربی به عنوان جایزه برای اولین ماه رمضان مغایرتی نداره؟البته از نظر خودم مساله ای نداره،خودش خوشحال هم می شه ولی از نظر دیگران چی با این همه تبلیغات منفی که تو این یکی دو سال علیه باربی شده